روزمرگی یه دختر

قرار بود دیگه اینجا ننویسم ولی چون فعلا دایری دم دستم نیست اینجا مینویسم تا بمونه و یادم نرهه

دیشب بعد مدتها رفتم خونه دوستمم و تا ساعت 2 شب عشق و حال کردیمم

فان ترین قسمت اونجایی بود که داشتیم پی اس می‌زدیم

داداش دوستم علی و منو مجبور کردن بلند شیم جاست دنس بازی کنیم...

اقا این بیشعورا دنسی که انتخاب کردن برا کاپلا بود

حالا من و علی خیلی باهم راحتیم ولی خب وقتی ازتون فیلم میگیرن خیلی یجوری میشههه دیگه

از بازیای اون شب در کنار پی اس / کوپ بازی کردیم - 7 خبیث - هپ

فیلم دیدیم و غذا سفارش دادیم

---- این جا نمونه چون بعدا میخوام تلافی کنمم - یه تایمی‌رو دوست بنده رفت و تو جمع نبود چرا؟ چون با پارتنرش حرف بزنههه -

اره دیگه اینم یه خلاصه از دیشب

وارد دفترچه خاطرم کنم پاکش میکنمم